انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا

سیاست و انتخابات در ایالت‌های متحد آمریکا

انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا

سیاست و انتخابات در ایالت‌های متحد آمریکا

گزینه‌های دشوار-23

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۳۶ ب.ظ
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۲۳
 

*فصل دوم

“فاگی باتوم”

قدرت هوشمند

اولین وزیر امور خارجه ای که من دیده بوم دین آچسن۱ بود. او در آغاز جنگ سرد در دولت هری ترومن۲ خدمت کرد و نمونه ای مجسم از یک دیپلمات مکتب قدیم بود. آنروز من یک دانشجو بودم که قصد داشتم اولین سخنرانی عمومی خود را در دوران جوانی ایراد کنم. بهار سال ۱۹۶۹ بود. الدی آچسن۳ نوه همین آقای آچسن وزیر که دوست و همکلاس من در کالج ولسلی۴ هم بود تصمیم گرفته بود کلاس ما در جشن فارغ التحصیلی سخنگویی داشته باشد. وقتی رئیس دانشکده این پیشنهاد را پذیرفت نوبت به انتخاب سخنگو رسید که همکلاسی هایم از من خواستند این وظیفه را بر عهده بگیرم، سخنرانی کنم و در این سخنرانی از دردسرهای چهار سال حضورمان در ولسلی صحبت نمایم و به آینده نامعلومی که داشتیم اشاره کنم.

شب قبل از برگزاری مراسم فارغ التحصیلی در حالی که هنوز نوشتن متن سخنرانی به پایان نرسیده بود به خانه الدی رفتم. آنجا با خانواده الدی هم روبروشدم. الدی مرا به پدر بزرگش معرفی کرد و از من به عنوان “دختری که قرار است فردا صحبت کند” نام برد. وزیر ۷۶ ساله پیشین امور خارجه، تازه نوشتن خاطراتش را با عنوان “حاضر در آفرینش” به پایان برده بود، همان کتابی که سال بعد از آن جایزه پولیتزر۵ را برد. دین آچسن لبخندی زد و با من دست داد. بعد گفت:

“چشم به راه خواهم بود تا فردا سخنرانی تو را بشنوم.” در کمال وحشت به خوابگاه برگشتم تا آنشب را هم بیدار بمانم و نوشتن سخنرانی ام را تمام کنم.

آنشب هرگز فکر نمی کردم که ۴۰ سال بعد در جای دین آچسن در وزارت امور خارجه امریکا بر صندلی وزارت خواهم نشست. وزارت خارجه در اصطلاح واشینگتن نشین ها به نام محله ای که وزارت امور خارجه در آن واقع است به “فاگی باتوم۶″ شهرت دارد. در نوجوانی آرزو داشتم فضانورد شوم. آنروز فضانورد شدن من ممکن تر به نظر می رسید تا وزیر امور خارجه شدنم. از روزی که به وزارت امور خارجه پا گذاشتم به یاد آن پیرمرد مونقره ای افتادم که آنشب در ولسلی دیده بودم. دین آچسن پشت آن ظاهر رسمی، دیپلماتی بود با ذهنی فعال و پر انگاره. او وقتی احساس می کرد به نفع کشورش و به صلاح رئیس جمهورش است، حتی پروتکل ها را هم می شکست.

رهبری امریکا در جهان مانند یک مسابقه دو امدادی است. یک وزیر، یک رئیس جمهور و یک نسل همگی ایستاده اند تا هر یک قسمتی از مسیر مسابقه را بدوند و در پایان چوبی را که در دست دارند به نفر بعدی بدهند تا او بقیه راه را بدود. درست همان طور که من از اقدامات وزیران قبل از خود درس گرفتم، خودم نیز دست به ابتکاراتی زدم که وقتی نوبت را به جان کری۷ دادم آن اقدامات و ابتکارات بعد از من هنوز در وزارت امور خارجه امریکا تاثیر گذار است.

با ورود به وزارت امور خارجه دریافتم که وزیر باید سه کار را به طور همزمان انجام دهد:

دیپلمات ارشد کشور باشد، مشاور اصلی رئیس جمهور در سیاست خارجی باشد و رئیس امور اجرایی یک وزارتخانه گل و گشاد هم باشد. بنا براین از همان ابتدا باید وقت و نیروی خود را در بین این سه مسئولیت تقسیم می کردم و تعادلی در کارهایم به خصوص در فرآیند سیاست گذاری ها در کاخ سفید و کنگره ایجاد می کردم. باید هم دیپلماسی عمومی و هم دیپلماسی خصوصی را هدایت می کردم تا اتحادهای موجود را حفظ و مشارکت های جدیدی را جلب کنم.

پی نویس:

۱-Dean Acheson

2-Harry Truman

3-Eldie Acheson

4-Wellesley

5-Pulitzer Prize

6-Foggy Bottom

7-John Kerry

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۵
احسان حاجیان خیادانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی