گزینههای دشوار-26
مشاور امنیت ملی جدید، ژنرال بازنشسته نیروی دریایی جیمز جونز۱۲ بود. از زمانی که در کمیته نیروهای مسلح سنا بودم با او آشنایی داشتم. در آن زمان فرمانده عالی نیروهای متفقین در اروپا بود. شخصیتی ملایم، سر به زیر و محترم داشت. کمی هم شوخ بود. اینها مختصات مهمی برای یک مشاور امنیت ملی بود. تام دانیلون۱۳هم اول معاون و بعد جانشین ژنرال جونز شد. او را از زمان دولت جیمی کارتر۱۴ می شناختم.
تام در آن زمان و در دوران وزارت وارن کریستوفر۱۵ وزیر امور خارجه اسبق، رئیس کارکنان حوزه وزارت امور خارجه بود. با این سابقه هم وزارت امور خارجه را می شناخت و هم ارزش آن را درک می کرد.
در شوق و ذوق من برای افزایش حضور امریکا در منطقه آسیا و اقیانوسیه هم شریک بود. تام تبدیل به یکی از با ارزش ترین همکارانی شد که بر فرآیند دشوار سیاستهای دورن سازمانی نظارت داشت و گزینه های مختلف را برای تصمیم گیری رئیس جمهور تحلیل، مهیا و پیشنهاد می کرد. توانایی عجیبی در طرح سوالات دشواری داشت که ما را در زمان تصمیم گیری های مهم مجبور به فکر کردن بیشتر می کرد.گزینه اوباما برای نمایندگی امریکا در سازمان ملل متحد هم سوزان رایس۱۶ بود.
رایس سالها در شورای امنیت ملی کار کرده بود و در دهه ۱۹۹۰ معاون وزیر امور خارجه در امور افریقا بود. سوزان در جریان مبارزات مرحله مقدماتی از هواداران و فعالان ستاد اوباما بود. در این دوره اغلب در تلویزیون ظاهر میشد و به من حمله می کرد. می دانستم این رفتار بخشی از کار اوست. گذشته ها را پشت سر گذاشتیم و در کنار هم تنگاتنگ کار کردیم، از جمله در زمان جمع آوری آرا برای تحریم ایران و کره شمالی یا زمان جلب حمایت برای ماموریت حمایت از غیر نظامیان در لیبی.
رئیس جمهور در تصمیمی که خیلی ها را شگفت زده کرد بر آن شد که رابرت [باب] گیتس۱۷ را در مقام وزارت دفاع ابقا کند. گیتس عملکرد درخشانی در خدمت به هشت رئیس جمهور در سازمان سیا و شورای امنیت ملی داشت. در سال ۲۰۰۶ جرج بوش وی را از تگزاس فراخواند و به جای دونالد رامسفلد۱۸ به پنتاگون فرستاد.
از زمانی که در کمیته نیروهای مسلح سنا حضور داشتم رابرت گیــتس را می شناختم. از آنجایی که ما وارث دو جنگ بودیم گیتس کسی بود که استمرار [در سیاستها] را تضمین می کرد. او همچنین از طرفداران حمایت از بخش توسعه و دیپلماسی و دادن نقش قوی تر و امکانات بیشتر به بخش دیپلماسی کشور برای اداره امور سیاست خارجی بود. در واشینگتن کمتر از زبان یک مقام دولتــی میشنوید که اصرار داشته باشد به بخش دیگری از دولت بودجه و امکانات بیشتر تخصیص داده شود. اما رابرت گیتس بعد از آنهمه سالی که ارتش بر سیاست خارجی امریکا سلطه داشت به نقشه استراتژیک نگاهی وسیع تر و دامنه دارتر داشت و معتقد بود باید موازنه بهتری بین آن سه بخشی که من از آنها به عنوان ابعاد سه گانه دفاع، دیپلماسی و توسعه یاد می کردم برقرار شود.
بهترین جایی که می شد عدم توازن را دید، بخش بودجه بود. اگر چه اعتقاد عمومی بر این است که کمک های خارجی یک چهارم بودجه فدرال را تشکیل می دهد، واقعیت این بود که از هر یک دلاری که از بودجه فدرال هزینه می شد تنها یک سنت [یعنی یک دهم] صرف توسعه و دیپلماسی می شد. رابرت گیتس در سخنرانی سال ۲۰۰۷ خود اعلام کرد:
-” بودجه سیاست خارجی در مقام مقایسه نسبت به آن میزان که صرف ارتش می شود ناچیز است.”
پی نویس:
۱۲-James Jones
13-Tom Donilon
14-Jimmy Carter
15-Warren Christopher
16-Susan Rice
17Robert Gates
18Donald Rumsfeld