انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا

سیاست و انتخابات در ایالت‌های متحد آمریکا

انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 آمریکا

سیاست و انتخابات در ایالت‌های متحد آمریکا

گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۸
 

باراک در پاسخ با حرارت زیاد در مورد تلاش مادر بزرگش در کسب و کار و غرورش نسبت به میشل،[ و دخترانش] مالیا و ساشا۱۳ صحبت کرد و توضیح داد که چگونه احساس می کند آنها در جامعه دارای حقوق مساوی و کامل هستند.

فضای صریح و رُک حاکم بر گفتگوهای ما بسیار اطمینان بخش بود به گونه ای که عزم مرا برای کمک و حمایت از او مصمم‏تر کرد. اگرچه ترجیح میدادم از من خواسته شود تا به حمایت و کمک به باراک اقدام کنم تا اینکه خودم پیشقدم شده و پیشنهاد کمک بدهم اما میدانستم موفقیت او بهترین راه برای پیشرفت ارزشها و سیاستهای مترقیانه‏ای است که دو سال گذشته را صرف فکر کردن به آنها وهمه زندگیم را صرف مبارزه برای تحقق آنها کرده بودم. باراک پرسید چگونه باید طرفداران مرا متقاعد به حمایت از او بکند. پاسخ دادم باید به آنها فرصت بدهد و تلاشی صمیمانه انجام دهد تا آنها بفهمند اگر پا پیش بگذارند از آنها استقبال خواهد شد. او حالا پیشرو و نشاندار دستور کاری بود که ما تهیه کرده بودیم. اگر قرار بود من از موضع تلاش برای شکست دادن او به موضع حمایت از او تغییر وضعیت بدهم باید کاری می کردم که او رئیس جمهور امریکا شود و در چنین صورتی هواداران من هم از من تبعیت می کردند. البته در همین جا بگویم که در نهایت همه هواداران من پشت سر باراک اوباما ایستادند.

در خلال دو ساعت و نیم گفتگو هر کدام از ما هر چه می خواست گفت و در مورد نحوه ادامه راه صحبت کرد. اواخر همان شب باراک با ایمیل متنی پیشنهادی به عنوان بیانیه مشترک برایم فرستاد. پیشنهاد کرده بود که این متن از طرف ستاد انتخاباتی او در تائید دیدار ما و گفتگوهای سازنده ما درباره “برای پیروزی در ماه نوامبر چه باید بکنیم” منتشر شود. همچنین شماره تلفن بیل [کلینتون] را از من خواست تا با او مستقیما گفتگو کند.

روز بعد یعنی در ششم ژوئن من و بیل در حیات خلوت خانه مان در واشینگتن میزبان اعضای ستاد انتخاباتی‏ام بودیم. روز بسیار گرمی بود. سعی کردیم در مورد تغییر و تحولات و چرخشهایی که در فصل اول اتفاق افتاده بود صحبت کنیم و جلوی داغ شدن بحثها را بگیریم. وقتی اعضای وفادار گروه طرفداران شما که صمیمانه برای پیروزی شما تلاش کرده بودند در اطرافتان حلقه زده باشند احساس تواضع و در عین حال روحیه بالا می کنید. بعضی از آنها دوستانی بودند که از آرکانزاس آمده و تمامی این مدت برای ما کار کرده بودند. خیلی از جوانها برای اولین بار بود که در چنین مبارزه ای شرکت کرده بودند. نمی خواستم با احساس شکستی که در آنها اتفاق می افتاد روحیه خود را ببازند و از شرکت در مبارزات انتخاباتی بعدی و خدمت در بخش دولت روگردان شوند.

لذا رو به آنها کردم و گفتم به مبارزه ای که کرده اند افتخار کنند و به مبارزه در راه آرمانها و حمایت از نامزدی که مورد اعتقاد ما است ادامه دهند. می دانستم باید با ارائه نمونه‏ای الگوی آنها بشوم. لذا گفتگوی شب قبل با باراک در کنار بخاری دیواری نمونه خوبی برای ادامه بود. بسیاری از آنها به زمان نیاز داشتند تا بتوانند آنچه را که گذشته بود پشت سر بگذارند اما به خوبی می دانستم که مردم از رفتار من پیروی می کنند. در نتیجه فرصت را مغتنم شمردم و اعلام کردم که صد در صد از باراک اوباما حمایت می‌کنم. برخلاف شرایطی که پیش آمده بود حاضران لحظات خوبی را سپری کردند و به آنها خوش گذشت. دوست عزیزم [خانم] استفانی تابز جونز۱۴ عضو نترس امریکایی-افریقایی کنگره از اوهایو که در جریان دور مقدماتی مبارزات فشار زیادی را تحمل کرده و در کنار من مانده بود پاهایش را در آب استخر فرو کرده بود و داستانهای با مزه‏ای تعریف می کرد.

پی نویس:

۱۳-Malia, Sasha

14-Stephanie Tubbs Jones

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۴
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳ ـ مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۷
 

ما هر دو حقوقدان و وکیل بودیم که وظیفه اصلی خودمان را تامین عدالت اجتماعی قرار داده بودیم. در آغاز کارم برای صندوق دفاع از کودکان که در منطقه هیسپانیک های ۱۱ تگزاس ثبت شده بود کار می کردم. من وکیل بچه‏های فقیر نیازمند مورد نظر این صندوق بودم. باراک سازمان دهنده اجتماعی در جنوب شیکاگو بود. تجربه‏ها و داستانهای زندگی شخصی ما متفاوت بود.

اما هر دوی ما در یک نظر قدیمی مشترک بودیم و آن اینکه خدمات عمومی تلاشی شرافتمندانه است و هر دوی ما به سودایی که در قلب رویای امریکایی بود، فارغ از اینکه که هستید و از کجا آمده اید، عمیقا اعتقاد داشتیم: اگر شما سخت کار کنید و به قانون احترام بگذارید فرصت خواهید داشت زندگی خوبی برای خود و خانواده خود بسازید.

اما در جریان مبارزه، اختلافات پر رنگ می شود. مبارزه من و باراک هم از این قاعده مستثنی نبود. ما برخلاف همه توافقهایی که در اکثر مسائل داشتیم دلایل زیادی برای اختلاف پیدا و از هر فرصتی برای بزرگ کردن اختلافاتمان استفاده می کردیم. من می دانستم که مبارزه انتخاباتی، افرادی پوست کلفت می خواهد.

با این وجود من و باراک و همه همکاران ما هم رنجیدگی ها و شکایاتی داشتیم. اما حالا زمان آن فرا رسیده بود که فضا را آرام و عاری از گله و شکایت کنیم. تکلیف برنده انتخابات [داخلی حزب دموکرات] برای رسیدن به کاخ سفید مشخص شده بود، که برای کشور مهم بود. از این به بعد من باید به راه خود ادامه می دادم.

ابتدا همچون دو نوجوان که در اولین قرار ملاقاتشان به هم رسیده باشند نشستیم و به هم چشم دوختیم. چند جرعه از نوشیدنی که به ما تعارف شده بود نوشیدیم. باراک یخ را شکست. با لحنی پر از مزاح کمی در مورد سختی مبارزات انتخاباتی حرف زد. من هم سریعا خودم را جمع و جور کردم. باراک از من پرسید آیا حاضر هستم حزب [دموکرات] را متحد نگاه دارم و مشترکا برای کسب مقام ریاست جمهوری [ در برابر حزب جمهوریخواه] پیش برویم. می خواست ما دو نفر خیلی زود دوشادوش در انظار ظاهر شویم. می خواست کنوانسیون ملی حزب دموکرات در شهر دنور۱۲ نمایشی از وحدت و انرژی باشد. تاکید داشت که نیازمند کمک بیل [کلینتون] هم است.

قبل از این دیدار تصمیم گرفته بودم اگر از من تقاضای کمک کرد درخواست او را بپذیرم. اما دوست داشتم در مورد بعضی موضوعات ناخوشایندی که در طول یک سال گذشته پیش آمده بود صحبت کنم. هیچ یک از ما روی حرفهایی که در جریان مبارزات انتخاباتی زده شده بود یا کارهایی که انجام گرفته بود کنترل و اشراف کامل نداشتیم؛ تا چه رسد بر حرفها و کارهای طرفدارانمان یا رسانه های سیاسی و علی الخصوص خیل عظیم نویسندگان بلاگها.

صحبتهای هر دو طرف ازجمله بعضی حرفهایی که خود من زده بودم از بحث کنار گذاشته شد اما انتقادهایی که از بیل [کلینتون] شده بود دردناک بود. باراک توضیح داد که آنچه در این مورد گفته شده نه مورد قبول او و نه مورد تائید همکارانش بوده است. من می دانستم مسائل مربوط به رسوایی اخلاقی [بیل کلینتون] که در جریان مبارزات انتخاباتی پیش کشیده شده بود ناشی از نگرشهای فرهنگی و روان شناختی در مورد نقش زن در جامعه بوده است. اما هیچ کدام از این دانسته‏ها برای من و دوستانم آرامش بخش نبود.

پی نویس:

۱۱ – در ایالات متحده امریکا به مهاجرانی گویند از تبارمکزیک، پورتوریکو، کوبا، امریکای مرکزی و امریکای جنوبی یا هر ریشه اسپانیائی بدون توجه به نژاد.

۱۲-Denver

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۳
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۶
 

از طرف باراک هم “رجی لاو ” ۴ مامور تماس شده بود. وی بازیکن سابق تیم بسکتبال دانشگاه دوک۵ بود که هرگز باراک را ترک نکرده بود. هما و رجی حتی در روزهای سخت مبارزات انتخاباتی ارتباط خود را حفظ کرده بودند. علت وجود این تماس این بود که بعد از مبارزات مرحله مقدماتی، صرف نظر از این که نتیجه چه باشد و چه کسی برنده باشد، من یا باراک می‌بایست نتیجه را می‌پذیرفتیم و به طرف برنده تبریک می گفتیم. ما تماسهای تلفنی دوستانه‏ و پر احساسی داشتیم.

همیشه در این تماسها یک طرف حال خوبی داشت. اغلب تماسهای ما کوتاه بود، تماسی بود فقط برای اینکه تماسی گرفته شده باشد. مربیان فوتبال بعد از هر بازی با هافبک های خود ملاقات می کنند اما همیشه و در همه تماسها که همدیگر را در آغوش نمی گیرند.

می خواستیم مکانی را برای ملاقات و مذاکره انتخاب کنیم که به دور از چشم خبرنگاران باشد. لذا با دوست خوبم [خانم] دایان فینشتاین۶ سناتور کالیفرنیا تماس گرفتم و پرسیدم آیا امکان دارد ملاقات در خانه او در واشینگتن صورت گیرد. قبلا به این خانه رفته بودم و فکر می کردم اگر ملاقات در این خانه صورت گیرد توجه کسی را جلب نخواهد کرد. پیشنهاد من کارساز بود. او قبول کرد و من در عقب اتومبیل نشستم و به سمت خانه دوستم در خیابان ماساچوست به راه افتادم. حالا می رفتم تا آن ملاقات را صورت دهم.

من قبل از باراک به آنجا رسیدم. وقتی باراک سر رسید سناتور دایان به هر یک از ما یک نوشیدنی تعارف کرد. بعد ما را در اتاق نشیمنش تنها گذاشت و رفت. من و باراک جلوی بخاری دیواری روی دو مبل دسته دار روبروی هم نشستیم. ما بر خلاف مبارزاتی که در طول یک سال گذشته با هم داشتیم، در عمق تجربه ای که داشتیم نسبت به هم احترام قائل بودیم. مبارزه برای مقام ریاست جمهوری از نظر عقلانی جذاب، از نظر احساسی تخلیه کننده و از نظر جسمی خسته کننده است. اما مبارزه ای اینچنین، خوب یا بد، در مقیاس ملی موید این است که دموکراسی در تکاپو است. ما از همدیگر متشکر بودیم که به قول تئودور روزولت [رئیس جمهور اسبق ایالات متحده امریکا] توانسته بودیم به کمک هم وارد میدان شویم و راه را تا اینجا پیش ببریم.

وقتی این ملاقات صورت می گرفت چهار سال از اولین آشنایی من با باراک می گذشت. دو سال از این چهار سال را با بحث و جدل گذرانده بودیم. من هم مثل بسیاری از امریکاییان تحت تاثیر سخنرانی باراک در کنوانسیون ملی حزب دموکرات در سال ۲۰۰۴ در شهر بوستون قرار گرفته بودم. در اوایل همان سال من از مبارزه باراک برای رسیدن به سنا حمایت کرده بودم. در خانه‏مان در واشینگتن مراسمی برای جمع آوری کمک مالی ترتیب دادم و در مراسم مشابهی که در شهر شیکاگو برگزار شد شرکت کردم. در بین تعجب و شگفت زدگی بسیاری، در دفترم در سنا عکسی از باراک و خودم، [همسرش] میشل ۷ و دخترانش را که در مراسم شیکاگو برداشته شده بود آویزان کرده بودم. عکس درست در همان جایی بود که در ابتدا گذاشته بودم. بعد از پایان مبارزات انتخاباتی مرحله اول و بازگشتم به سنا عکس را در همان جایی که بود نگاه داشته بودم. من و باراک به عنوان دو همکار روی تعدادی از قوانین و موضوعاتی که مورد نظرمان بود کار کرده بودیم. بعد از توفان کاترینا۸ با [همسرم] بیل [کلینتون] باراک را دعوت کرده بودیم که با ما و رئیس جمهور جرج[اچ. دابلیو.] بوش۹ و همسرش باربارا۱۰ به هوستون بیاید تا با توفان زده‏ها و مقامات امداد رسانی دیدار کند.

ادامه دارد

پی نویس

۴-Reggie Love

5-Duke University

6-Dianne Feinstein

7-MichellE

8-Hurricane Katrina

9-George H. W. Bush

10-Barbara

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۲
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۵
 

آنچه من انجام دادم و دیدم، نشان می دهد که امریکا یک “ملت لازم‏الحضور” باقی خواهد ماند. من معتقدم که رهبری امریکا یک حق موروثی نیست. هر نسل باید برای به دست آوردن این رهبری تلاش خود را صورت دهد.

تا زمانی که ما به ارزشهایمان وفادار بمانیم چنین خواهد بود. ما باید به یاد داشته باشیم که قبل از آنکه دموکرات، جمهوریخواه یا لیبرال و یا صاحب هر برچسب و عنوان دیگری که گاه موجب تفرقه ما و زمانی موجب دفاع از ما می شود، باشیم، امریکایی و در سرنوشت کشورمان شخصا سهیم هستیم.

من کمی بعد از ترک وزارت امور خارجه امریکا کار نوشتن این کتاب را آغاز کردم. چندین عنوان برای این کتاب پیشنهاد شد. روزنامه واشینگتن پست از خوانندگانش خواست اسمی را پیشنهاد کنند. بعضی از اسمهای پیشنهادی را پسندیدم وبعضی را نپسندیدم.

در پایان، عنوانی که برازنده جایگاه من در عالیترین سطح دیپلماسی بین‏المللی باشد نظر و احساسم را به خود جلب کرد. این عنوان بیانگر نقش رهبری است که امریکا در قرن بیست و یکم به دنبال آن است: “گزینه‏های دشوار”.

اما بدانید یک چیز هرگز در فهرست حق انتخابها و گزینه‏های دشوار من جایی نداشته و آن خدمت به کشورم بوده است. خدمت به کشورم همیشه بزرگترین افتخار من بوده است.

بخش اول:

آغازی نو

فصل اول

سال ۲۰۰۸: تیم رقبا

در صندلی عقب یک اتومبیل شاسی بلند آبی رنگ با شیشه‏های رنگ شده تیره لم داده بودم. خانه‏ام را در شهر واشینگتن ترک می‌کردم به گونه‏ای که خبرنگاران متوجه من نشوند. بعدازظهر ۵ ژوئن ۲۰۰۸ بود. می‌رفتم تا مخفیانه و به دور از انظار با باراک اوباما ملاقات کنم. چند ماه پیش از این ماهیت چنین ملاقات احتمالی با الان فرق می‌کرد. امروز او برنده بود و من بازنده. هنوز فرصت نکرده بودم با این اتفاقات کنار بیایم. بالاخره واقعیت همین بود. مبارزات انتخاباتی مرحله اول ریاست جمهوری اتفاقی تاریخی بود، هم به خاطر نوع رقابت و هم به خاطر این که من یک زن بودم. اما این مبارزه، خسته کننده، داغ، طولانی و بسته بود. من از این مبارزات سرخورده و خسته شده بودم. تا آخر به مبارزه ادامه داده بودم اما باراک برنده شده بود. حالا زمان آن فرا رسیده بود که پشت سر او بایستم. آرمانها و مردمی که ما به خاطر آنها وارد مبارزه شده بودیم، یعنی امریکاییانی که شغل خود را از دست داده بودند، از بهداشت و درمان محروم بودند، قدرت پرداخت قبض گاز، خرید وسائل روزمره زندگی و پرداخت شهریه دانشگاه را نداشتند و کسانی که احساس

می کردند در هفت سال گذشته از چشم دولت مخفی مانده‏اند همه چشم انتظار بودند که باراک اوباما به عنوان چهل و چهارمین رئیس جمهور امریکا وارد کاخ سفید شود [وکاری صورت دهد].

برای من، همکاران من و هواداران من که همه توان خود را در طبق اخلاص در میان گذاشته بودند کار ساده‏ای نبود. برای باراک و هواداران او هم ساده نبود. هر دو طرف شعارهای داغ [علیه هم] سر داده بودیم و احساساتمان را برانگیخته بودیم. باوجود فشارهایی که از سوی هواداران او [به من] وارد شده بود، تا لحظه‏ای که آخرین رای شمرده شد حاضر به ترک صحنه نشدم.

دو روز پیش، من و باراک با هم صحبت کرده بودیم. اواخر شب بعد از آنکه نتیجه مونتانا و داکوتای جنوبی مشخص شد با هم حرف زدیم. باراک به من گفت: ” هر وقت حالش رو داشتی بیا بشینیم با هم حرف بزنیم.”

فردای آنروز هم در جریان برگزاری نشست کمیته امور عمومی اسرائیل-امریکا که در واشینگتن برپا شد پشت صحنه دوباره به هم رسیدیم. لحظه مناسبی نبود اما مشاوران دو طرف فرصتی پیدا کردند تا در مورد تعیین وقت ملاقاتی مذاکره کنند. از طرف من “هما عابدین” ۳ مامور تماس بود. هما عابدین رئیس گروه همراهان من بود که زنی جوان، زرنگ، دانا، خستگی ناپذیر و مهربان بود که از زمان حضور من در کاخ سفید همیشه همراه من بود.

ادامه دارد

پی نویس

۳-Huma Abedin

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۱
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ – ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۴
 

ما باید از همه توان و قدرت موجود در امریکا برای ساختن دنیایی استفاده کنیم که در آن شرکای بیشتر و دشمنان و مخالفان کمتر، مسئولیتهای به اشتراک گذاشته افزون تر و مناقشات ناچیزتر بر سر قدرت، اشتغال فراوانتر و فقر محدودتر، سعادت و خوشبختی گسترده تر و تخریب کمتر محیط زیست وجود داشته باشد.

همانطور که در اغلب امور ادراکی گفته می شود، ای کاش می توانستیم به گذشته برگردیم و برخی از گزینه‏ها را دوباره مورد ارزیابی قرار دهیم. اما من از آنچه انجام داده ام به خود می بالم. کشور من در ورود به قرن بیست و یکم میلادی با مشکلاتی روبرو بود: حمله تروریستی یازدهم سپتامبر، به دنبال آن جنگهایی طولانی و در نهایت رکودی بزرگ. ما باید کاری پسندیده تر انجام می دادیم و به نظر من سابقه ای بهتر از خود برجای می گذاشتیم.

این سالها برای خود من هم سالهایی همراه با مکاشفه‏های شخصی بود. من با طی کردن یک میلیون مایل به ۱۱۲ کشور جهان سفر کردم. از سوی دیگر مبارزات سخت آخرین روزهای پایانی سال ۲۰۰۸ تا دوستی و همکاری غیرقابل پیش بینی با رقیب انتخاباتی قبلی خودم باراک اوباما بود. من طی چند دهه به هر طریقی بود به کشورم خدمت کردم. در سالهایی که در وزارت امور خارجه امریکا بودم درسهای بیشتری در مورد میزان توان و قدرت استثنائی انسانها فراگرفتم و دانستم چگونه می‌توان در داخل و خارج از کشور رقابت کرد و موفق شد.

امیدوارم خواندن این کتاب برای هر کسی که می خواهد بداند امریکا در روزهای نخستین قرن بیست و یکم میلادی پای چه چیزهایی ایستاد و دولت باراک اوباما چگونه توانست با چالشهای بزرگی در برهه‏های مخاطره آمیز روبرو شود، مفید باشد.

تجربه‏ها و نظرات من در واشینگتن مورد نقد و تجسس افراد پیش پا افتاده و کسانی که این طرفی یا آن طرفی هستند، نگران آن هستند که چه کسی بالا است و چه کسی پائین، چه کسی موافق است و چه کسی مخالف، قرار خواهد گرفت. اما من این کتاب را برای چنین افرادی ننوشته‏ام.

من این کتاب را برای کسانی در امریکا و در هر جای جهان نوشته‏ام که در جستجوی درک شرایط بسیار پر تغییر کنونی جهان ما هستند، کسانی که می خواهند بدانند ملتها و رهبران چگونه می توانند دوشادوش هم کار کنند و چرا گاهی با هم برخورد پیدا می کنند. چگونه اقتصاد در حال سقوط در آتن پایتخت یونان، می‌تواند بر کسب و کار ساکنان آتن در ایالت جئورجیا تاثیر بگذارد. چگونه انقلاب در قاهره پایتخت مصر می تواند زندگی مردم قاهره در ایالت ایلینویز را تحت تاثیر قرار دهد و اقدامات و مواجهه‏های شدید دیپلماتیک در سن پترزبورگ روسیه تا چه حد برای خانواده‏های ساکن سن پترزبورگ در ایلات فلوریدا معنا دارد.

همه قصه‏های این کتاب پایان خوشی ندارند، بعضی از آنها هنوز پایانی پیدا نکرده‏اند. قصه دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم مثل قصه‏های نوشته شده در کتاب‏های داستانی نیست. اما قصه‏های کتاب من قصه زندگی مردمی است که چه موافق با آنها باشیم و چه مخالف، می توانیم از آنها درس بگیریم. هنوز قهرمانانی هستند:

صلح سازانی که در زمانی که موفقیت، غیرممکن به نظر می رسد باز هم روحیه خود را حفظ می کنند،

رهبرانی که سیاست و فشار را فراموش می کنند تا تصمیمات مهم اتخاذ کنند،

مردان و زنان با شهامتی که گذشته را پشت سر می گذارند تا آینده ای بهتر و نو بسازند.

اینها بعضی از قصه‏هایی است که من در این کتاب باز خواهم گفت. من این کتاب را برای ادای احترام به دیپلماتها و کارشناسانی استثنائی نوشته‏ام که به عنوان شصت و هفتمین وزیر امور خارجه امریکا افتخار رهبری آنها را داشتم. من این کتاب را برای هرکس در هر جای جهان نوشتم که می خواهد بداند آیا امریکا هنوز ظرفیت رهبری دارد. پاسخ این سوال از نظر من مثبت است.

همه جا از سقوط و افول عصر امریکا سخن به میان می آید، اما امید من به آینده هرگز به این اندازه زیاد نبوده است. در دنیای امروز مسائلی وجود دارد که فقط امریکا به تنهایی می تواند آنها را حل کند. بعضی مسائل نیز بدون حضور امریکا قابل حل است.

ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۰
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ - ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۳
 

زمانی که به عنوان بانوی اول امریکا دست به اصلاحاتی در حوزه درمانی و بهداشتی زدم بازهم سوالات مشابهی از من پرسیده شد. این فرایند و این گونه سوالات بازهم پرسیده شد، چه آنروز که خود در مبارزه انتخاباتی شرکت کردم و چه روز دیگری که باراک اوباما [رئیس جمهور ایالات متحده امریکا] از من خواست سکان اداره سیاست خارجی کشورم را بر عهده بگیرم. وقتی چنین تصمیماتی به عنوان گزینه روبروی من قرار می گرفت، هم به ندای قلبم گوش فرا می دادم و هم به فرمان مغزم مراجعه می کردم. روزی که به آرکانزاس رفتم به فرمان قلبم و دلم عمل کردم. روزی که دخترم چلسی به دنیا آمد همه وجودم لبریز از عشق شد و روزی که پدر و مادرم را از دست دادم غم همه وجود مرا فراگرفت. مغز من فرمان ادامه تحصیل و انتخاب گزینه های حرفه‏ای را می داد. اما روزی که پا به عرصه خدمات دولتی گذاشتم دل و مغزم همداستان یک فرمان را صادر کردند. در تمام این دوران اجازه ندادم یک اشتباه را دوبار مرتکب شوم. فراگرفتم، با انعطاف خود را تطبیق دادم و دعا کردم که خرد کافی داشته باشم تا در آینده تصمیمات بهتری اتخاذ کنم.

آنچه در زندگی روزمره ما حقیقت دارد عینا همان است که در عالیترین سطوح حکومتی نیز حقیقت دارد. فکر دولتمردان امریکایی برای حفظ امریکایی امن، قدرتمند و سعادتمند گزینه‏های بی نهایتی را پیش پای کسانی می گذارد که در آن دولت کار می کنند. ما در برابر بعضی از این گزینه‏ها اطلاعات ناقصی داریم و یا به الزامات متناقضی می اندیشیم. شاید در طول چهار سال دوران وزارت امور خارجه من یکی از مهمترین نمونه‏ها از این گزینه‏ها همان دستور باراک اوباما در آن شب تاریک برای اعزام گروهی از نیروی دریایی [ایالات متحده امریکا] به پاکستان برای دستگیری و قرار دادن اسامه بن لادن [رهبر القاعده] در برابر عدالت بود. آن شب مشاوران رئیس جمهور نظرات متفاوتی ابراز می کردند. اطلاعات دریافتی قانع کننده بود، اما قطعیت نداشت. خطر شکست، قدرت تصمیم گیری را از همه گرفته بود. موضوع برای امنیت ملی امریکا، برای نبرد ما با القاعده و برای روابط ما با پاکستان اهمیت بسیار داشت. فکر از دست دادن سربازان و خلبانان هلیکوپترهایی که برای ماموریت می رفتند ما را وسط زمین و هوا آویزان نگاه داشته بود. آن شب یکی از مصداقهای بارز و شجاعانه رهبری را که تا آنروز تجربه کرده بودم به چشم دیدم.

این کتاب در مورد گزینه‏ها و انتخابهایی است که من به عنوان وزیر امور خارجه و باراک اوباما به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده امریکا با آنها مواجه بودیم. بعضی از فصلها در مورد حوادثی نوشته شده که در راس خبرها قرار گرفتند اما بعضی از فصلها در مورد جریاناتی نوشته شده که جهان ما را برای نسلهای آینده تعریف خواهد کرد. البته از برخی حوادث، شخصیتها، کشورها و گزینه‏ها و انتخابهای مهم در این کتاب خبری نیست. برای اینکه در این موارد حق مطلب را ادا کنم به نوشتن صفحات بیشتری نیاز داشتم. اما جا دارد این کتاب را لبریز از تشکر و قدردانی از همکاران با استعداد و متعهدم در وزارت امور خارجه امریکا کنم که به آنها متکی بودم و از خدمات و دوستی آنها سپاسگزارم.

من به عنوان وزیر امور خارجه امریکا چالشها و گزینه‏های پیش رویم را به سه دسته تقسیم می کنم:

مشکلاتی که به ما به ارث رسید و شامل دو جنگ و یک بحران مالی جهانی بود؛

مشکلات جدید و حوادث تقریبا غیر قابل انتظار و تهدید های تازه ناشی از جابجایی شنهای روان خاورمیانه تا آبهای پرخروش اقیانوس آرام و دنیای ناشناخته فضای مجازی؛

فرصتهای ایجاد شده از سوی جهان مشبکی که می رود تا اساس رهبری و سعادت امریکا را در قرن بیست و یکم بنا نهد. من با اطمینان نسبت به اهداف و قدرت مستمر کشورم و با احساس حقارت نسبت به بسیاری از چیزهایی که خارج از کنترل و دانش ماست پا در رکاب کار گذاشتم. کوشیدم سیاست خارجی امریکا را به مسیری تازه بیاورم که من از آن به عنوان “قدرت هوشمند” یاد می کنم. ما برای موفقیت قرن بیست و یکم باید ابزارهای سنتی سیاست خارجی، دیپلماسی، کمکهای عمرانی و نیروی نظامی را با هم درآمیزیم و در عین حال از اندیشه‏ها و نیروهای بخش خصوصی و شهروندان توانا بخصوص فعالان، سازمان دهندگان و حل کنندگان مسائل که ما از مجموع آنها به عنوان جامعه مدنی نام می بریم برای غلبه بر چالشهای فراروی آنها و برای شکل دادن به آینده آنها استفاده کنیم.

ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۱۲
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ - ۲۰۱۳ / مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی - ۲
 

این منتقدان می گویند اگر بحران های جدید در این منطقه از جهان روز به روز پیچیده تر و غیرقابل حل می نماید همه آنها ریشه در رفتارهای سیاست خارجی امریکا در دوران هیلاری کلینتون دارد که در ادامه سیاست خارجی جرج بوش ناتوانی و ناکارآمدی خود را نشان داده است.

اما طرفداران هیلاری کلینتون و ازجمله خود وی آنگونه که در آغاز و پایان کتاب نتیجه می گیرد، معتقدند شیوه ای که وی در اعمال سیاست خارجی امریکا به اجرا گذاشت نجات دهنده امریکا بوده و نه امروز، که در آینده نتیجه خواهد داد. هیلاری کلینتون با لحنی که اغراق و خود بزرگ بینی هم در آن مشهود است عملکرد خود را با برجسته ترین سیاستمداران قبل از خود مقایسه و برای خود جایگاه بالایی در تاریخ سیاسی امریکا جستجو می کند.هیلاری کلینتون اگر آن گونه که ادعا می‌شود به عنوان یکی از گزینه‏های اصلی حزب دموکرات امریکا برای انتخابات بعدی ریاست جمهوری این کشور قصد ورود به این صحنه را دارد، در این کتاب به دفاع از عملکرد خود و همکارانش برخاسته و شاید به همین دلیل است که در برخی موارد به بزرگنمایی و اغراق متوسل شده است.

این شیوه بسیاری از شرح حال نویسان و به طورکلی تاریخ نویسان است که تاریخ را آن گونه می نویسند که خود می خواهند نوشته شود. در این کتاب قطعا مواردی برای چالش و پرس و جو وجود دارد. خواندن این کتاب خواننده را با بخشی از گفته‏ها مواجه می کند در حالی که گفته‏ها و ناگفته‏های دیگری هم در مورد موضوعات این کتاب وجود دارد که در آن انعکاس نیافته است.

بخش قابل توجه این کتاب شرح رفتارها و مناسباتی است که بین سیاستمداران رخ می دهد و معمولا در لحظه‏های انتشار اخبار از نظرها دور می ماند. خواننده در این کتاب نحوه تعامل سیاستمداران در داخل امریکا و صحنه‏های بین‏المللی را به خوبی می خواند.به نظر مترجم، محتوای این گونه کتابها قبل از آنکه نقل تاریخ باشند دفاعیه صحنه گردانان رویداد‏هایی است که در کتاب ذکر می شود. حقیقت پیرامون این وقایع یا هرگز برملا نمی شود یا با خواندن نظر همه و دست کم بسیاری از دیگر بازیگران این صحنه‏ها و مطلعان امکان پذیر است.

در پایان، خواندن این کتاب به دانشجویان رشته های علوم سیاسی، حقوق بین‏الملل، تاریخ منطقه و جهان توصیه می شود. در آخر جا دارد از دوست فرهیخته، موقر و عزیزم احمد سام که امکان دسترسی سریع به این کتاب را برای من فراهم کرد سپاسگزاری ویژه داشته باشم.

تابستان ۱۳۹۳- تهران

علی اکبر عبدالرشیدی

مقدمه نویسنده:

همه ما در زندگی با گزینه‏ها و انتخابهای سخت و دشوار روبرو هستیم. بعضی‏ها، بیش از حد در معرض این گزینه‏ها و این قبیل انتخابها قرار می گیرند. ما باید بین نیازهای کاری و خانواده‏مان موازنه برقرار کنیم. یکی باید از کودک بیمار خود مراقبت و پرستاری کند و دیگری مجبور است غمخوار پدر یا مادر از پا افتاده‏اش باشد. شخصی در تلاش برای جور کردن شهریه دانشگاهش و فرد دیگری در حال پیدا کردن کار خوبی است و نگران که اگر این کار را از دست بدهد چه خواهد شد. آن یکی در آرزوی ازدواج و این یکی در فکر چگونگی حفظ شیرازه زندگی مشترک خود و همسرش است. پدر و مادری می کوشند به آرزوهای فرزندشان و امیدهایی که آن فرزند شایستگی‏اش را دارد جامه عمل بپوشانند. و زندگی مجموعه‏ای از این انتخابها و گزینه‏ها است. گزینه‏های پیش روی ما و نحوه برخورد ما با این گزینه‏ها و انتخابهای نهایی ماست که ما را تبدیل به انسانهایی می کند که هستیم. در مقیاس ملت ها و رهبران، معنای این گزینه‏ها اختلافی است که بین جنگ و صلح و بین فقر و کامکاری وجود دارد.

من برای همیشه خرسندم که در دامان مادر و آغوش پدر و کشوری به دنیا آمدم که هر موهبت و هر فرصتی را که می خواستم در اختیارم گذاشتند. اینها مولفه‏هایی است که از کنترل من خارج بوده اما زندگی من و ارزشهائی را که باور دارم شکل داده‌اند. روزی که در واشینگتن تصمیم گرفتم به عنوان یک حقوقدان جوان کارم را رها کنم و به آرکانزاس بروم و با بیل [کلینتون رئیس جمهور اسبق ایالات متحده امریکا] ازدواج و زندگی خانوادگی خودم را آغاز کنم، دوستانم می پرسیدند:

«تو دیوانه شده ای؟»

ادامه دارد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۶:۰۴
احسان حاجیان خیادانی
گزینه‌های دشوار
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه ایالات متحده امریکا ۲۰۰۹ - ۲۰۱۳/مترجم: علی اکبر عبدالرشیدی

مقدمه مترجم:

هیلاری دایان رودام کلینتون۱ متولد ۲۶ اکتبر ۱۹۴۷ دارای سابقه طولانی در سیاست در ایالات متحده امریکا است. وی یکبار به عنوان همسر بیل کلینتون، چهل و دومین رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده امریکا، از ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱ به عنوان بانوی اول امریکا به کاخ سفید واشینگتن پا گذاشت. بار دیگر از ۲۱ ژانویه سال ۲۰۰۹ تا اول فوریه سال ۲۰۱۳ در دولت باراک اوباما به عنوان شصت و هفتمین وزیر خارجه ایالات متحده امریکا عهده دار این مسئولیت بود. اما هیلاری کلینتون قبل از این زمانی حقوقدان و در دورانی سناتور ایالت نیویورک نیز بوده است.

در مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۰۸ امریکا وی در داخل حزب دموکرات و برای کسب نامزدی حزب به منظور ورود به صحنه اصلی رقابتهای انتخاباتی رودرروی سناتور باراک اوباما ایستاد اما در نهایت رقابت را به او باخت. کلینتون معتقد است برای حفظ وحدت حزب دموکرات و کمک به امریکا صحنه رقابت را با میل و رغبت به اوباما واگذار و در بقیه راه از او حمایت کرد.

وقتی اوباما به ریاست جمهوری امریکا دست یافت در اقدامی کم سابقه که یک بار در دوران ریاست جمهوری آبراهام لینکلن اتفاق افتاد از رقیب انتخاباتی خود دعوت کرد به کابینه بپیوندد و سکان اداره سیاست خارجی امریکا را در چهار سال اول ریاست جمهوری او برعهده گیرد.

باید توجه داشت کتاب حاضر با نام «گزینه های دشوار»۲ شرح حال هیلاری کلینتون نیست. در این کتاب به دوران سناتوری وی از ایالت نیویورک و دوران حضور وی در کاخ سفید اشارات مهمی صورت نگرفته است. هیلاری کلینتون قبلا چهار کتاب دیگر نیز منتشر کرده است. اما این کتاب بخشی گذرا از خاطرات وی در دوران مسئولیتش در وزارت امور خارجه امریکا است.

خود هیلاری کلینتون معتقد است بخشی از خاطرات کاری اش در وزارت امور خارجه امریکا در این کتاب ذکر شده و بقیه خاطرات، رویدادها، تصمیم گیریها و گفتگوها به دلیل محرمانه بودن فاش نشده و به رشته تحریر در نیامده است که البته این رسم همه خاطره نویسان به خصوص سیاسیون جهان بوده و هست.

این کتاب که در شش فصل و ۲۵ بخش نوشته و در خرداد ماه ۱۳۹۳ منتشر شده است، سیاست خارجی امریکا را در حوزه های مختلف از جمله در آسیا (چین و برمه)، غرب آسیا (افغانستان و پاکستان)، اروپا، روسیه، امریکای لاتین، افریقا، خاورمیانه (بهار عربی، لیبی، ایران، سوریه، غزه)، تغییرات آب و هوایی، اشتغال و انرژی، دیپلماسی دیجیتالی قرن بیست و یکم و حقوق بشر تشریح کرده است.

در دوران تصدی هیلاری کلینتون بر وزارت امور خارجه امریکا سلسله رویدادهایی در شمال افریقا و خاورمیانه که در غرب به بهار عربی و در کشور ما به بیداری اسلامی شهرت یافته است رخ داد. هیلاری کلینتون بازیگر مهمی در صحنه این رویدادها از جمله حمله نظامی به لیبی است. هیلاری کلینتون از مدافعان اولیه حمله نظامی به عراق و افغانستان و از مخالفان آن بعد از آن حمله است.

تعقیب و کشتن اسامه بن لادن رهبر جنجالی و پر سر و صدای القاعده نیز در همین دوران رخ داد. هیلاری کلینتون در شبی که نیروهای ویژه امریکایی برای دستگیری اسامه بن لادن به پاکستان اعزام شدند در کنار باراک اوباما رئیس جمهور امریکا حضور داشت.

در همین دوران یعنی در فاصله سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ رویدادهای مهم دیگری هم در سطح جهان رخ داد که سیاست خارجی امریکا به خاطر آن رویدادها از یک سو مورد حمله قرار گرفته و از سوی دیگر در داخل دولت باراک اوباما مورد حمایت و دفاع قرار گرفته است.

منتقدان هیلاری کلینتون معتقدند سیاست خارجی امریکا در دوران چهار ساله وزارت وی امریکا را که در دوران جرج بوش (پسر) به کشوری منفور و رو به افول، دست کم در خاورمیانه و شمال افریقا تبدیل کرده بود هرچه بیشتر گرفتار بحران و دردسرهای جدید کرد.

ادامه دارد

پی نویس

۱-Hillary Diane Rodham Clinton

2Hard Choices

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۸
احسان حاجیان خیادانی